یک اعتراف

ساخت وبلاگ

سلام و سلام و سلام بی مقدمه بروم سر اصل مطلب، مدتی است که حس می کنم دوستان با ما دیگر مثل سابق همراه نیستند حتی وقتی خود استاد هم مطلبی می نویسند ان شور و شوق قبلی را از دوستداران ایشون نمی گیرم. (احساس می کنم مشارکت پایین آمده است که قطعا عامل اصلی آن خودم هستم). اولش این مساله دلسردم کرد اما بخودم گفتم من کماکان با عشق خواهم نوشت و با عشق هم انیستا را راه اندازی خواهم کرد. یک لحظه تصور اینکه نوشته های ما کمک کوچکی کرده باشد به عزیزان همراه، به ادم انرژی ادامه دادن می دهد خوشبختی و خوشحالی مردمم عزیزم که خودم بتوانم سر سوزنی سهیم باشم‌ همه ما روزهای بسیار سختی گذراندیم دلم می خواهد در همین سختی ها برای تعالی اول خودم و دوم شادی و خوشحالی مردمم در زمینه فعالیتم گامی هر چند کوچک بردارم به لطف خدای منان و مهربان. خواستم بگویم همراهان فرهیخته ام دوستتان دارم و خالصانه باز فعالیت خواهم کرد. سپاس از مهرتان

پ.ن: حس کردم نیاز دارم به بیان احساساتم و بدون فکر و بدون اینکه حس کنم کار درستیه یا نه هر چه بذهنم امد توام با احساس خوبم برایتان نوشتم.حتی اصلاحش نکردم تااحساسم را بی کم و کاست منتقل کرده باشم تا عقل مرا دچار تردید نکند و به بازی با کلمات نکشاند. کاستی و اشتباه را بر من ببخشید.

پ.ن۱: قصد دارم گاهی صرفا احساستم را همین گونه خالصانه برایتان بنویسم‌.

ضروری تر از هر چیز، زندگی کردن است...
ما را در سایت ضروری تر از هر چیز، زندگی کردن است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rmohammadi61o بازدید : 73 تاريخ : پنجشنبه 24 فروردين 1402 ساعت: 19:29