فرهنگ سرزنشی

ساخت وبلاگ

وقتی چند روز قبل برای همیشه تدریس در دانشگاه را بعد از نه سال گذاشتم کنار و نه گفتم. با وجود علاقه شدید به آن، احساس کردم یک کوه برزگ را از روی دوشم برداشتند. احساس آرامش خاصی می کردم و لذت می بردم در کنار کمی احساس تردید.

تقریباً دو سه روز بعدش از اداره خواستند که برای یک جلسه رسمی مجری باشم.   با خودم گفتم طبق همان اصل فنگ شویی اگر چیزهای کهنه ای را بدور بیندازی (تدریس دیگر برایم بار علمی خاصی اضافه نمی کرد به آن شکل) راه برای ورود چیزهای جدید باز می شود من گویندگی و مجری گری و دوبلوری را هم  دوست داشتم. من تدریس را رها کردم و مجری گری آمد.

دوستان متنهای سخت دادند و من متن ساده ایی نوشتم و از دوستان کمک گرفتم.

 

ضروری تر از هر چیز، زندگی کردن است...
ما را در سایت ضروری تر از هر چیز، زندگی کردن است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rmohammadi61o بازدید : 182 تاريخ : پنجشنبه 16 آبان 1398 ساعت: 10:41