وای اگر بشنوند آبرویمان می رود1

ساخت وبلاگ

میدونید چی شده؟ کی رو دیدم؟ میدونید چیکار میکرد؟ با سرو صدا وارد خانه شدند. خواهر سومی به همراه مادر به تالار عروسی رفته و آنجا خواهر چهارمی را دیده بودند که از مهمانان پذیرایی میکند....

کوچکترین خواهرم یعنی هفتمین دختر مادرم (من ششمی هستم) که مهندس معمار است گفت وای اگر کسی بشنود آبرویمان می رود (او نیز تحت تاثیر دیگران منجمله همکارانش بود)....

هنوز حرفش تمام نشده به تندی و عتاب گفتم چرا آبرویمان می رود؟؟  مگر کار کردن عیب است؟ او دخترش را به تازگی عروس کرده است و شوهرش هم فصلی کار می کند اگر بیاید از تو که خواهرشی قرض بخواهد می دهی داری بدهی؟ (به خاطر ساخت و ساز خانه در شرایط فعلی نمیتوانیم به او کمک کنیم) او کار میکند آبروی ما می رود؟ تو چرا؟ انگار حرفم تاثیرگذار شد و او ساکت شد.

اما خواهر سومی ادامه داد اگر من داشتم می دادم دلم به حالش سوخت. 

ضروری تر از هر چیز، زندگی کردن است...
ما را در سایت ضروری تر از هر چیز، زندگی کردن است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rmohammadi61o بازدید : 220 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 7:58